نیم نگاه (خواستم شعر باشد! شد؟)

1394/07/14

بگذار که در آینه ات نیم نگاهی بکنم
بگذار که در بَندِ دلت، ترکِ گناهی بکنم


من در این شهر غریبم، و تو خود می دانی
بگذار که از بختِ بَدَم گاه فراری بکنم


«س.م.ط.بالا»



نیم نگاه

(به تاریخ: چهاردهم مهر ماه یک هزار و سیصد و نود و چهار خورشیدی)


پی نوشتِ مهم: تصویر انتخاب شده برای این مطلب از آثار توکا مایر، هنرمند آلمانی است.

نظرات کاربران

ghasedak - 2016-01-05 00:56:43
"بگذار که در آینه ات نیم نگاهی بکنم بگذار که در بَندِ دلت، ترکِ گناهی بکنم" خیلی زیبا بود...
mary - 2016-06-02 12:15:06
آنقدر کف دست بر جبین کوبیدم تا بگذرد از سرم پریشانی من نقش کف دست محو شد ریخت به هم شد چین وشکن به روی پیشانی من کارو
mary - 2017-12-05 19:43:58
درمـاندگی یعنی تو اینجایی من هم همین جایم ولی دورم